سیدعلاءالدین حیدری سالهاست از وحدت میگوییم و گفتنیها گفتیم، امّا آنچه جای تأمّل دارد این است که چرا پس از این همه سال و این همه هفته وحدتها بازهم به هفته وحدت نیاز داریم؟ چرا جای خالی وحدت را حسّ میکنیم؟ چرا علی رغم آنکه میدانیم و بر مزایای وحدت و برادری واقفیم باز هم وحدت را نیافتیم؟ این چرا؟ و چراهای دیگر؟ ذهنم را بدجوری به خود مشغول داشتهاند. آنقدر از خوبیها و بایدهای وحدت گفتیم که شاید گفتنش دیگر محلی از اعراب نداشته باشد. براستی مگر فلسفهی وحدت چیست؟ چرا باز هم حسّ وحدت کمرنگ است؟ از نظر مفهومی وحدت بمعنای باهم و در کنار هم بودن است. امّا چرا وحدت؟ مسلّماً الزامات جهان اسلام، تفرّق و چند دستگی مسلمان، رواج خشونتهای داخلی، شیوع تفکّرات انکار دیگری و خودحق پنداری، افول همگرایی و رشد تضادهای مذهبی در جهان اسلام را میتوان از عوامل چرایی ضرورت وحدت اسلامی دانست. امّا چرا وحدت در ایران اهمّیّت بسزا و خیلی بیشتری هم دارد؟ ایران سرزمینی متشکل از ایرانیانی با اقوام و مذاهب مختلفی است که بسان قطعات یک پازل زیبا، سازنده ایرانیت ایرانند. اگر وحدت در ایران نهادینه گردد، قطعاً بر یکرنگیها، همدلی و تقویت ایران مؤثّر است و هم بر منازعات و تنشهای جهان اسلام تأثیر مثبتی خواهد گذاشت. از آنجائیکه وحدت مذاهب شیعه و سنّی، محورِ این همگرایی بوده و ایران نیز تنها قدرت مسلّط شیعه در جهان است تحقّق وحدت در داخل ایران بدون شک بر مناسبات برادران شیعه و سنّی در سایر کشورها تأثیر خواهد داشت. اگر سنّی در ایران به تمام معنا احساس وحدت کند قطعاً منادی آن در جهان خواهد بود. اگر نخبهی سنّی در ایران احساس کند که نگرانی بابت ارتقای علمی و اداریاش ندارد قطعاً برادری را با تمام وجودش فریاد میزند. اگر نگرانی علمای دینی اهل سنّت رفع گردد مطمئنّاً منبرهای ما جز بانگ مهر و همدلی نخواهند نواخت. اهل سنّت ایران همهی این برادریها را اثبات و همیشه راویان یکدلی و منادیان وحدت بوده و هستند. به نظر میرسد مفهوم وحدت زمانی تعبیر خواهد شد که قدمهای نزدیکی بیشتری از طرف گروه مسلّط بسوی گروه اقلّیّت برداشته و دست برادری دراز گردد. ما در ایران هم ایرانی و هم مسلمان هستیم. برادران دینی و منادیان وحدت هستیم. در واقع تمام بسترهای یک وحدت کامل را داریم و بساط برادری را سالهاست گستردهایم. سهم خود را در این وحدت ادا نمودهایم. منطقی آنست که وحدت در عمل هم محقّق شود. نگرانیها پرچیده و حسّ تبعیضها رفع گردد. زمان آن است که دهان تفرقه افکنان را گل گرفت و بذر برادریها کاشت. زمان آن است که مسؤولان ما نگاه مذهبی به انتصابات نداشته باشند. مگر در همه این سالها رهبری بر لزوم وحدت و ضرورت برادریها تأکید نکردهاند؟ پس چرا هنوز برخیها با خط کش مذهبی راه را میپیمایند؟ چرا علی رغم اینهمه بسترهای فکری و قانونی، برخیها هنوز به نیروهای اهل سنّت به دیدهی تردید مینگرند؟ چرا به مطالبات اهل سنّت علی رغم تمام الزامات امنیّتی و نگاه مثبت مقامات کشوری و امنیّتی به این مقوله، کم توجهی میگردد؟ قطعاً کم کاری ناشی از سلیقه و بی مسئولیتی مسؤولانی است که هنوز اهمّیّت مفهوم وحدت در نظام اسلامی را درک نکردهاند. اینها هنوز نگاه سلیقهای، باندی و جناحی را بر منافع عمومی، مصلحتهای نظام و امنیّت پایدار کشور ترجیح میدهند. بنظر میرسد بیش و پیش از آنکه به برگزاری هفتههای وحدت بپردازیم باید به آموزش و الزام مدیران و متولّیان امر بپردازیم که وحدت را از مرحلهی مفهوم و نماد به مرحلهی اقدام و عمل برسانند. نگران وحدت شیعه و سنّی نیستم چراکه معتقدم شیعه و سنّی واقعی هر دو یکی هستند. این حسّ تبعیض است که باید رفع گردد، چراکه همین حسّ، منفذ نفوذ دشمنان و چارهی کار هم، همانی است که گفتم.

نظرات